* . دانشگاهها به اين دليل مورد تهاجم قرار نگرفت که نيروی مسلح يا سلاح در آنجا وجود داشت بلکه به اين دليل مورد تعرض قرار گرفت که اکثريت دانشجويان مخالف روند های حاکم بر جامعه بوده و با زبان و قلم خويش اين مخالفت را در اشکال راديکال خود ابراز ميکردند.
* آقای سروش از شما و آندسته از همفکران شما که به استبداد حاکم تمکين نکرده و شجاعانه مخالفت خود را ابراز ميکنيد، انتظار ميرود که در برخورد با وقايع سالهای دهه 60 به تکرار سخنان مستبدين مبادرت ننماييد.
در نشريه ايران امروز چند روز قبل مقاله ای از اقای دکتر سروش در توضيح مواضع ايشان در جريان انقلاب فرهنگی ومخالفتشان با بسته شدن دانشگاهها و تصفيه دانشجويان منتشر گرديد. ايشان در اين مقاله در عين حال عواملی را در رابطه با دلايل آغاز اين حرکت مطرح نموده اند. از آنجا که نگارنده در انزمان مسيوليت سازمانهای پيشگام را عهده دار بود توضيحاتی را در اين رابطه ضرور ميدانم.
آقای سروش مينويسند. مسيول آنچه رخ داد " نه فقط حکومت که گروههای مسلحی بودند که در دانشگاهها در کمين حکومت نشسته بودند و حاضر به ترک آنجا نبودند"
اين اتهاميست که بارها و بارها توسط کيهان نويسان در توجيه فجايعی که در آن دوره در دانشگاهها رخ داد بکار گرفته شده. در دانشگاهها نه سلاحی وجود داشت و نه نيروی مسلحی ميتوانست وجود داشته باشد. آنچه موجب يورش بدانشگاهها شد , آ ن بود که هوادارن حکومت اسلامی که در درون جامعه اکثريت قاطع داشتند در دانشگاهها اقليتی ضعيف بودند. در انتخابات انجمن های دانشجويی, نمايندگان انجمن های اسلامی کمتر از يک سوم آرا را بخود اختصاص داده و بيش از دو سوم دانشجويان با روند های حاکم بر کشور مخالف بودند. آنچه يورش گران را به هجوم به دانشگاهها و بستن دانشگاهها ترغيب ميکرد نه نيروی مسلح فرضی در دانشگاهها, بلکه عدم پذيرش برتری مخالفين بود. آنچه دشمنی آنان را با دانشجويان پيشگام موجب ميشد نفوذ و توان پيشگاميها بود.
در روز يورش بدانشگاه دو ملاقات با مسيولين کشور صورت گرفت. صبح آنروز من باتفاق فرخ نگهدار با رييس جمهوربنی صدر ديدار داشتيم و بعد از ظهر انروز باتفاق رضی تابان با حبيبی نماينده دولت. در هيجيک از اين ديدارها کوچکترين سخنی راجع به سلاح و نيروی مسلح مطرح نشد. آقای بنی صدر از توطيه وسيعی که در شرف تکوين است سخن گفته و طرح کرد که قصد آنان از اين يورش تنها بستن دفاتر دانشجويان نيست و ميخواهند اين يورش را در دانشگاه و خارج از دانشگاه ادامه دهند. او از ما خواست که در جهت تخليه دفاتر اقدام کرده و دانشگاه را تخليه کنيم. او مطرح کرد که درگيری دانشجويان با مهاجمين علاوه بر آنکه ميتواند به کشته شدن جمع کثيری از دانشجويان بيانجامد, منجر به گسترش جو تشنج در جامعه شده و امکانات مهاجمين را برای پيشبرد برنامه هايشان افزايش خواهد داد. ما سخنان ايشان را تاييد کرده و در اين راستا اقدام کرديم. تصميم دانشجويان به تخليه دفاتر و اقدام آنان در اين راستا مانع از يورش مهاجمين به دانشجويان نگرديد و در اين تهاجم تعداد کثيری از دانشجويان مجروح و چند تن کشته شدند.
وجود نيروی مسلح و سلاح در حدی بی پايه و غير قابل پذيرش بود که سرکوبگرانی که در طرح اتهامات دروغين هيچ پروايی نداشته و ندارند, از يافتن سلاح در دانشگاه سخنی نگفتند. در مناظره تلويزيونی که چند روز پس از تهاجم برگزار شد, نمايندگان انجمن های اسلامی نه تنها بر وجود نيروی مسلح در دانشگاهها تاکيد نکردند بلکه در برابر پرسش فواد تابان نماينده دانشجويان پيشگام وجود هر گونه طرحی در زمينه تصفيه و يا بستن موقت دانشگاهها را تکذيب کردند.
عدم تاييد گفتمان و نحوه مبارزه جريانهای سياسی آنروز نبايد ارايه تصويری غير واقعی ازحوادث را موجب گردد و ابعاد فاجعه آميز اقدامات مستبدين حاکم بر جامعه ما را کمرنگ سازد. تعطيل دانشگاهها، تصفيه گسترده دانشجويان و اعمال جو رعب و وحشت بر دانشگاهها از صفحات ننگين تاريخ معاصر کشور ماست. دانشگاهها به اين دليل مورد تهاجم قرار نگرفت که نيروی مسلح يا سلاح در آنجا وجود داشت بلکه به اين دليل مورد تعرض قرار گرفت که اکثريت دانشجويان مخالف روند های حاکم بر جامعه بوده و با زبان و قلم خويش اين مخالفت را در اشکال راديکال خود ابراز ميکردند. مهاجمين با تصفيه گسترده دانشگاهها ظاهرا به هدف خود دست يافتند و دانشگاهها يک دهه در خاموشی فرورفت. اعتراضات دانشجويان در خفا بيان شد و رهبران محافظ کار پس از يک دهه دريافتند که در عمق جامعه بزرگترين شکست را متحمل شده اند. سرکوب و رعب و وحشت نه تنها مانع ازرويگردانی جوانان و دانشجويان از ارزشهای مورد تاييد محافظه کاران نگرديد بلکه به نفی راديکالتراين ارزشها انجاميد, تا آنجا که هيچگاه چه قبل از انقلاب و چه در سالهای اول انقلاب ارزشهای مورد تاييد جوانان تا اين حد از ارزشهای مورد تاييد محافظه کاران حاکم فاصله نداشته است.
آقای سروش از شما و آندسته از همفکران شما که به استبداد حاکم تمکين نکرده و شجاعانه مخالفت خود را ابراز ميکنيد، انتظار ميرود که در برخورد با وقايع سالهای دهه 60 به تکرار سخنان مستبدين مبادرت ننماييد. بالاخص آنکه اين وقايع هنوز به تاريخ بدل نگرديده و کسانی از مسببين اصلی فجايع آنزمان امروز نيز در قدرتند و اگر امکان مييافتند از تکرار آنچه در سال 59 در دانشگاهها عمل کردند ابايی نداشتند.
مهدی فتاپور
8.2003