* امضا کنندگان سند اتحاد جمهوريخواهان هم اکنون در تدارک اجلاس اول خويشند که در هفته اول ژانويه در شهر برلين برگزار خواهد شد
* اين جريان تنها با يک هدف تعين مييابد و آن استقراردمکراسی و جدايی دين از دولت در شکل جمهوری در جامعه ماست در حين آنکه سمت گيری ها و ارزش های مشخص تری نيز در طی دوره های گذشته بدرجات متفاوت در درون آن تکوين يافته و جزيی از سيمای آن شده مانند دفاع از برابری زن و مرد، اعتقاد به مدرنيسم، تلاش در حاکم کردن اشکال غيرقهر آميز در مبارزه سياسی، دفاع از حقوق ملت ها و اقوام ايرانی و ...
* جامعه ايران نيازمند آنست که اين نيرو (جمهوريخواهان دمکرات) بتواند وزنی متناسب با موقعيت خود در عرصه سياست و در تحولات آتی ايفا کند و لازمه اين امر حضور يک پارچه آن در تحولات آتيست.
* برای اتحاد اين مجموعه گسترده، تنها احترام به گوناگونی های نظری تاريخی جنبش دمکراتيک ايران کافی نيست. لازمه اين اتحاد و شرط تداوم آن پذيرش نقاط قدرت و امتيازهر يک از شاخه های اين حرکت است.
* بايد راهها و اشکالی را جستجو کرد که اتحاد جمهوريخواهان را با پذيرش گوناگونی های آن ممکن سازد. راههایی که استقلال عمل همه شاخه های جمهوريخواهی را برسميت بشناسد و همه آنان از تجمع در اين تشکل بزرگ تقويت خود و نه محدود شدن امکانات حرکت خود را بيابند
*********************************
هدف انتشار بيانيه اتحاد جمهوريخواهان حرکت در جهت اتحاد گسترده همه نيروهايی است که به دمکراسی و جدايی دين از دولت در شکل جمهوری اعتقاد دارند. در اين بيانيه آمده است که انتشار اين سند با هدف اتحاد گسترده ميان جمهوريخواهان ايران صورت ميگيرد تا از راه گفتگو و بحث و تبادل نظر آشکار در درون و برون کشور ترميم و تکميل گردد و امکان تدقيق راهبرد مشترک سياسی و هماهنگی در اقدامات عملی را فراهم آورد. امضا کنندگان اين سند هم اکنون در تدارک اجلاس اول اتحاد جمهوريخواهانند که در هفته اول ژانويه در شهر برلين برگزار خواهد شد.
انتشار منشور اتحاد جمهوريخواهان و فعاليت هايی که در اين رابطه پيش برده شد، آغاز تلاش هايی نبود که در راستای اتحاد نيروهای دمکرات کشور ما صورت گرفت. اين بيانيه تداوم و نتيجه تلاشهايی بود که در طی سالهای اخير انجام شده بود. همسويی و وحدت نيروهای معتقد به دمکراسی درکشور ما آرزوی ديرينه ايست که بارها و بارها در راه تحقق آن تلاش بعمل آمده. آنچه اين حرکت را از تلاشهای پيشين متمايز ميسازد، انطباق شرايط سياسی جامعه ما و ضرورت های مبارزه در راه دمکراسی، با اهداف و چهارچوبی است که اين حرکت برای خود برگزيده است.
جامعه ايران آبستن تحول است. تعادل نيرويی که در درون جامعه و حکومت در سالهای اخير شکل گرفته و بر اساس آن نيروی حاکم قادر گرديده بود با وجود نارضايتی مردم جنبش های توده ای را کنترل کند و پيشروی اصلاحات را مانع شود، امکان تداوم ندارد. نارضايتی رشد يابنده مردم، جرات يافتن آنان به طرح کردن علنی نظراتشان، شکل گيری برخی نهادهايی که امکانات تشکل و مقاومت مردم را ممکن ميکند، و در جوار آن فشار بين المللی شرايطی پديد آورده که تغيير و يا تغييرات را در دستور قرار داده.
با وجود همه امکاناتی که در راستای هموار کردن راه تحولات دمکراتيک عمل ميکند، مخاطراتی که آينده جامعه ما را تهديد ميکند واقعی است. آينده جامعه ما بوزن وعملکرد نيروهای عمده سياسی کشوربستگی دارد. نيروی حاکم کماکان همه امکانات سرکوب و بزرگترين امکانات مالی جامعه را در اختيار خود دارد و نيروی حامی آن که حدود 15 در صد جامعه را تشکيل ميدهد متشکل بوده و آماده عمل و اعمال خشونت در قبال مخالفين است. مشروطه خواهان اسلامی با وجود از دست دادن پايه های گسترده توده اي که در سالهای گذشته دارا بودند، کماکان نفوذ توده ای گسترده ای دارند و امکانات حکومتی چند سال گذشته به آنها بخصوص بخش های راديکالشان امکان مشارکت و نفوذ در تشکل های توده ای را داده و آنها کماکان در مقايسه با ديگر نيروها بيشترين امکانات بسيج توده ای را دارا هستند. مدافعين سلطنت با معرفی خود بعنوان نيرويی که حمايت بين المللی را در اختيار دارد پايه های خود را گسترش داده و در نيروهای خود اميد به تحول را پديد آورده اند. آنان متشکل و با روحيه تهاجمی عمل ميکنند. هر يک از سه نيروی فوق از امکانات معينی برخوردار بوده و در سمت دهی تحولات آتی نقش خواهد داشت. در کنار اين سه جريان، نيروی ديگری در جامعه ما تقويت گرديده که به حاکميتی تماما متکی به آرا مردم معتقد است. نيرویي که در چند دهه اخير همواره در برابر سلطنت و حاکميت مذهب قرار داشته و در هر يک از تحولات دوران گذشته هويت روشن تری يافته و وزن بيشتری پيدا کرده. نيروِیی که از نظر سابقه تاريخی به جنبش چپ، جنبش ملی و دمکراتهای مذهبی جامعه و از نظر اجتماعی به گرايشهای سوسياليستی و ليبرالی تعلق دارد. اين جريان اجتماعی در جامعه ما بعنوان يک نيرو وجود دارد وعمل ميکند. اکثريت قاطع نخبگان فکری، هنری ادبی و بخش عمده تحصيل کردگان جامعه ما به اين سمت گيری تعلق دارند. اين جريان تنها با يک هدف تعين مييابد و آن استقراردمکراسی و جدايی دين از دولت در شکل جمهوری در جامعه ماست در حين آنکه سمت گيری ها و ارزش های مشخص تری نيز در طی دوره های گذشته بدرجات متفاوت در درون آن تکوين يافته و جزيی از سيمای آن شده مانند دفاع از برابری زن و مرد، اعتقاد به مدرنيسم، تلاش در حاکم کردن اشکال غيرقهر آميز در مبارزه سياسی، دفاع از حقوق ملت ها و اقوام ايرانی و ...
اگر نتوان روند های سياسی آينده نزديک جامعه ما را با اطمينان پيش بينی کرد ميتوان قطعا نظر داد که اين روندها تا حد زيادی بستگی به وزن اين نيروی اجتماعی خواهد داشت. نيرويی که بالاخص در سالهای اخير در تحولاتی که در درون جامعه و در ميان مردم رخ داده نقشی تعيين کننده ايفا نمود. از امکاناتی که فراهم گرديده بود در جهت شکل دادن به تشکل های مردمی و متشکل شدن بهره برداری نمود و نقش قطعی در شکل گيری 2 خرداد و روندهای بعدی ايفا نمود. متاسفانه با وجود چنين وزن اجتماعی، آنجا که به عرصه سياست و قدرت سياسی ارتباط مييابد اين نيرو تا بامروز قادر نگرديده در حد وزن اجتماعی خود تاثيرگذار باشد و در بسياری موارد نتيجه عملی عملکرد آن حتی آن بخش هايی که با زبان تند از ديگران انتقاد ميکنند، در حد تقويت و يا تضعيف ديگر نيروها در حاکميت تاثير گذار بوده. خطاست که سرکوب و خشونت حاکمين را تنها عامل اين امر بدانيم. اين نيرو تا بحال قادر نگرديده بعنوان يک جريان سياسی واحد عمل کند و در تمامی دوران گذشته گروه بنديهای مختلف آن جداگانه و در بسياری موارد در برابر هم عمل کرده اند. جامعه ايران نيازمند آنست که اين نيرو بتواند وزنی متناسب با موقعيت خود در عرصه سياست و در تحولات آتی ايفا کند و لازمه اين امر حضور يک پارچه آن در تحولات آتيست. در درون کشور کسانی که در مبارزات سياسی شرکت دارند و به اين سمت گيری تعلق دارند کمتر به تفاوتهای تاريخی و سياسی تاکيد دارند و در عمل اجتماعی، خود را يک جريان ميدانند و ضرورت همسويی وعمل واحد را احساس ميکنند. نيروی اجتماعی جمهوريخواهان خواهان اتحاد شاخه های گوناگون آنست و در اين جهت اعمال نيرو ميکند.
تحولات نظری
تحول بزرگی که در دهه گذشته در روابط نيروهای معتقد به دمکراسی رخ داد. غلبه بر شکاف تاريخی بود که در اثر رودررويی های سالهای دهه 30 و بالاخص پس از انقلاب مابين جريانهای چپ و ملی بوجود آمده بود. غلبه بر اين شکاف در پديد آمدن امکانات برای نزديکی جمهوريخواهان و تقويت اين نيرو نقش تعيين کننده داشت. امروز وابستگان به جنبش چپ و ملی در يک صف در داخل کشور مبارزه ميکنند وعواطف مشترک جايگزين خصومت ها و دوريهای گذشته گرديده.
در سالهای گذشته تحولات نظری بزرگی در درون همه شاخه های جمهوريخواهان رخ داد. اين تغييرات آمادگی نظری برای پذيرش اتحاد در درون آنان گسترش داد. تحولات نظری درون شاخه های مختلف جمهوريخواهان آنها را بگونه های متفاوت به ضرورت مبارزه مشترک در راه دمکراسی و مقدم بودن اين مبارزه بر همه اختلافات تاريخی ، برنامه ای متقاعد ساخت.
حرکت برای شکل دهی اتحاد جمهوريخواهان بر اساس تحليل سياسی ذکر شده آغاز گرديد. تلاشهايی که در سالهای اخير صورت گرفته بود يا در جهت تشکيل اتحادی با سمت گيری اجتماعی معين مثلا اتحاد چپ و يا در جهت اتحاد نيروهايی با خط مشی سياسی و تاکتيک واحد بود. اتحاد جمهوريخواهان بر پايه ديگری حرکت خود را آغاز کرد. تلاش در راه اتحاد همه نيروهای جمهوريخواه دمکرات ايران.
متحد کردن مجموعه نيروهايی با تاريخ، فرهنگ سياسی و سمت گيری های اجتماعی متفاوت نيازمند نگاه نوينی به رابطه نيروها بود. لازمه اتحادی از نيروهای گوناگون، پذيرش پرنسيپ ها و نگاهی متفاوت از گذشته به رابطه مابين جريانهای سياسی اجتماعی بود و هست. برای اتحاد اين مجموعه، تنها احترام به گوناگونی های نظری تاريخی جنبش دمکراتيک ايران کافی نيست. لازمه اين اتحاد و شرط تداوم آن پذيرش نقاط قدرت و امتيازهر يک از شاخه های اين حرکت است. اعتقاد به اينکه هيچيک از شاخه های اين حرکت به تنهايی پاسخگوی دشواريهای جامعه ايران نبوده و نيست وهر يک از آنها ميتواند در ساختن فردای ايران سهيم باشد و وجود همه آنها در اين راه ضروری است. تجمع اين مجموعه گوناگون نيروها و تداوم اين حرکت تنها با چنين نگاهی ممکن بود وهست. چنين نگاهی در سالهای اخير در فعالين سياسی ايران گسترش يافته و اين نگاه چنين حرکتی را ممکن ساخت.
بيانيه اتحاد جمهوريخواهان براساس ديدگاههای بيان شده توسط تعدادی از فعالين سياسی تنظيم گرديد. انعکاس گسترده اين بيانيه در داخل و خارج از کشور و مباحثی که برانگيخت نشانه آن بود که اين اقدام با شرايط سياسی جامعه ايران و موقعيت ذهنی فعالين جمهوريخواه انطباق دارد. همه فعالين سياسی در رابطه با اين حرکت واکنش نشان دادند. چه آنها که شادمانانه از آن استقبال کردند و چه آنان که با ترديد به آن برخورد کردند و چه آنان که با اين حرکت به ستيز برخاستند. اين واکنش ها حتی در موضع گيری و اقدامات جمهوری خواهانی که به اين حرکت منتقد بوده و بدان نپيوسته اند موثر واقع شد و بخش بزرگی از آنان را به فکر در رابطه با تغيير روش و يا تشديد فعاليت در قبال امر اتحاد ها واداشت و در تحول نظر آنان در قبال امر اتحادها موثر بود.
کسانی که جمهوريخواهند ولی به اين حرکت منتقدند عبارتند از
1کسانی که اعتقاد به اتحادهايی با سمت گيری اجتماعی مشخص تر مثلا اتحاد نيروهای چپ دارند.
2 کسانی که سوابق سياسی اين يا آن فرد از فعالين کنونی اين جريان را مانع ميدانند.
3 کسانی که به برخی ماده های مطرح شده در بيانيه انتقاد دارند
4 کسانی که اعتقاد به اتحاد سازمانها و احزاب سياسی دارند و روش برگزيده شده توسط اتحاد جمهوريخواهان را که بر شرکت افراد حزبی و غير حزبی تاکيد دارد نادرست ميدانند.
5 کسانی که اتحاد همه نيروهای ضد رژيم را مقدم بر اتحاد جمهوريخواهان ميدانند.
6 کسانی که به اتحاد بخش های مختلف نيروهای جمهوريخواه بر اساس اعتقاد به سياست واحد معتقدند.
بحث در رابطه با هر يک از زاويه های طرح شده نيازمند مقاله مستقلی است و در اينجا تنها توضيح کوتاهی در رابطه با هر يک از مباحث فوق بسنده ميکنم
1 اتحاد با سمت گيری اجتماعی روشن: همانگونه که توضيح داده شد، ضرورت های سياسی جامعه ما حرکت مشترک همه نيروهای جمهوريخواه لاييک، دمکرات را ضرور ساخته. نزديکی نيروهايی که اعتقادات مشخص تر مشترکی دارند همواره مطرح و مثبت است ولی حرکت عمومی جمهوريخواهان رامانعی در اين امر پنداشتن و يا اهميت حرکت متشکل اين نيروی اجتماعی را منوط به آينده ای نامعلوم ساختن با واقعيت های سياسی جامعه ايران انطباق ندارد.
2 سوابق سياسی نيروها: دوستانی که از اين زاويه به اتحاد جمهوريخواهان انتقاد داشته و يا آنرا تخطيه ميکنند، در واقع خود و يا تفکر خود را خالی از خطا دانسته و ديگران را محکوم ميکنند. طبيعی است که گذشته و عملکرد هر يک از فعالين سياسی بدرستی ميتواند مورد نقد قرار گيرد و کسانی به اين يا آن فرد کم اعتماد بوده و وی را برای مسيوليت های سياسی جدی در آينده جامعه ايران صالح ندانند. ولی دوستانی که از اين زاويه اتحاد جمهوريخواهان را تخطيه ميکنند، در عمل هرگونه اتحاد وسيع را نفی ميکنند. اتحاد جمهوريخواهان مجموعه ای از نيروهايي با تفکرات و گذشته های متفاوت را در بر ميگيرد که بسياری از آنان در گذشته منتقد و يا حتی در برابر يکديگر بودند. اتحاد جمهوريخواهان به اين دليل امکان شکل گيری يافت که همه نيروها پذيرفتند تفاوت نظرات و تاريخ گذشته نبايد مانع فعاليت مشترک در راه دمکراسی برای ايران گردد. اين اتحاد باين دليل امکان شکل گيری يافت که نيروها پذيرفتند که بررسی گذشته و توشه گيری از آن برای آينده جامعه ما در شرايط همکاری و فعاليت مشترک امکان پذير است. دوستانی که نفی اين يا آن نيرو را مانع کار مشترک ميدانند متاسفانه کماکان از لحاظ نظری در چارچوب هايی محصور مانده اند که اتحاد جمهوريخواهان تنها ميتواند با نقد اين تفکرات شکل گيرد.
3 نقد بيانيه: بيانيه اتحاد جمهوريخواهان قطعا خالی از خطا نيست. بسياری از کسانی که در ماههای اخير اين يا آن ماده بيانيه را مورد نقد قرار داده و يا پيشنهاداتی ارايه دادند خود از امضا کنندگان بيانيه و حتی در مواردی از فعالين اصلی اين حرکتند. کسانی که پايه های فکری جمهوريخواهی را ميپذيرند طبيعی است که در رابطه با تحليل از شرايط و خط مشی سياسی و اين يا آن ماده برنامه ای يکسان نيانديشند. چنين مباحثی در درون اتحاد جمهوريخواهان جريان داشته و خواهد داشت. مواد مطرح شده در اين بيانيه در اجلاس آتی و اجلاس های سالهای بعد جمهوريخواهان تدقيق خواهد شد.
در عين حال بخشی از انتقادات از جانب کسانی صورت ميگيرد که با پايه های فکری اين حرکت و شکل گيری اتحاد وسيعی از جمهوريخواهان موافق نيستند که موضوع بحث اين مقاله نيست.
روشن است که مصوبات اجلاسهای جمهوريخواهان هيچگاه قادر نخواهد بود خواست همه نيروها را منعکس کند و تنها خطوط کلی مشترک مابين جمهوريخواهان را ترسيم خواهد کرد. کسانی که از بيانيه جمهوريخواهان انتظار دارند که تمامی ايده هايی را که به نظر آنان صحيح ميايد منعکس کند، به ضرورت های فعاليت در يک جريان بزرگ توده ای بی توجهند.
4 اتحاد احزاب: طبيعی است که اگر احزاب و سازمانهای سياسی امکان اتحادی که بتواند همه فعالين جمهوريخواه را متشکل کند دارا بودند، ضرورت شکل گيری اين حرکت مطرح نميشد. متاسفانه احزاب سياسی در خارج از کشور قادر نشدند پرچمدار اتحاد و تشکل نيروها گردند. متاسفانه آنها نه تنها در راس چنين اقداماتی قرار نگرفتند بلکه حتی موفق نشدند به اتحاد عمل و اقدام مشترک در زمينه هايی که توسط مجموعه نيروها پذيرفته شده است نيز عمل کنند. آن دسته از فعالين احزاب که ميکوشند خود را با ضرورتهای جامعه هماهنگ سازند، حرکت اتحاد جموريخواهان را نه عليه احزاب بلکه امکانی برای حرکت در راه شکل دادن به احزاب توده ای و واقعی که بتواند با نيروی اجتماعی خود در پيوند باشد ميدانند.
5 اتحاد نيروهای دمکرات: دوستانی معتقدند که در شرايط سياسی امروز اتحادی وسيعتر از اتحاد جمهوريخواهان برای غلبه بر رژيم ضروری است و اتحاد جمهوريخواهان و مشروطه خواهان سلطنتی را مساله روز ميدانند و تلاش در راه تشکل مستقل جمهوريخواهان را منطبق بر شرايط سياسی ايران نميدانند. صرف نظر از بحث های نظری، تاريخی که در رابطه با سياست و آينده مشروطه خواهان سلطنتی مطرح است وموضوع بحث اين مقاله نيست، امروز هواداران رژيم سلطنتی در يک بلوک واحد تحت رهبری رضا پهلوی در صحنه سياسی ايران عمل ميکنند. اين جمهوريخواهانند که پراکنده و غير متشکلند. عملکرد نيروی مدافع سلطنت و وزن سلطنت طلبان افراطی در درون آنان بی اعتمادی بخش بزرگی از روشنفکران و جمهوريخواهان کشور را به آنان تداوم داده. در چنين شرايطی همانطور که نتيجه تلاشهای اين دوستان تا بحال نشان داده، حرکت برای متشکل شدن در يک تشکل عمومی با شرکت جمهوريخواهان و مشروطه خواهان تنها ميتواند بخش محدودی از جمهوريخواهان را به پيوستن به چنين تشکلی وااتحاد با هواداران رژيم گذشته متقاعد سازد. اين سياست در عمل نه در جهت شکل دادن اتحادی وسيعتر از جمهوريخواهان بلکه در راستای چند پاره شدن و تضعيف اتحاد جمهوريخواهان و هواداران دمکراسی در ايران عمل کرده و خواهد کرد.
6 اتحاد بر اساس وحدت در سياست: يکی از مهمترين مسايل مورد بحث در سالهای اخير و در جريان اين حرکت تصميم گيری در اين رابطه بود که آيا مجموعه شرايط سياسی و ضرورتهای درازمدت تشکل همه جمهوريخواهان دمکرات معتقد به جدايی دين از دولت را در دستور قرار داده و يا آنکه چنين اتحادی بدليل تفاوت نظرها فاقد توانايی حرکت و اقدام بوده و درست آنست که کسانی که به چارچوب های يکسانی در زمينه خط مشی سياسی اعتقاد دارند متحد شوند. اکثر تلاشهایِی که در سالهای گذشته صورت گرفت چه از طرف آنانی که به سياست های راديکالتری در قبال رژيم اعتقاد داشتند و چه از جانب آنانی که تاکتيک های معتدل تری را توصيه ميکردند در راستای شکل دهی اتحادی از نيروهای معتقد به خط مشی سياسی واحد بود. امروز نيز بخشی از دوستانی که به سياست های راديکالتری اعتقاد داشته و يا دارند در اين سمت ميکوشند.
اگر بپذيريم که اتحاد مجموعه جمهوريخواهای اتحاديست ميان نيروهايی که تاريخ و فرهنگ سياسی متفاوتی دارند، غير ممکن است که آنان در برخورد مشخص يکسان عمل کنند. تمايزات در ميان اين مجموعه نيرو همواره و به اشکال متفاوت وجود خواهد داشت. حتی اگر امروز بدليل تحولات سياسی موضوع مرکزی مورد اختلاف موضوعيت خود را از دست دهد فردا در شرايط جديد و در قبال نيرويی ديگر تمايز برخورد در رابطه ديگری شکل خواهد گرفت. کسانی که از نظر سياسی در درون جنبش ملی تربيت شده اند با آنانکه در درون حزب توده رشد کرده اند با فداييان اکثريت و اقليت يکسان با مسايل جديد مواجه نخواهند شد. دوستانی که تصوری از اتحاد بدون چنين تمايزاتی دارند نخواهند توانست در راه اتحادهای وسيع موثر باشند. بر اتحاد وسيع قانونمنديهايی حاکم است که با قانونمنديهای حرکت يک سازمان کوچک از بنيان متفاوت است. اتحاد وسيع بدون پذيرش گوناگونی نا ممکن است. اين واقعی است که اتحاد بدون وجود راستاهای سياسی واحد امکان پذير نيست. ولی چنين راستاهای واحدی امروز وجود دارد. تمايزات مابين نيروهای سياسی جمهوريخواهی که با رژيم جمهوری اسلامی و سلطنتی مخالفند امروزاز قماش تفاوت هايی نيست که در ابتدای انقلاب مابين نيروها وجود داشت و آنان را رو در روی هم قرار ميداد. برخی از سازمانهای سياسی مانند فداييان (اکثريت) و يا سازمانهای جبهه ملی ايران با وجود تفاوت نظرهای جدی در برخورد با نيروهای سياسی و اتخاذ تاکتيک به حيات خود ادامه دادند و عمل کردند. تمايز نظر در ميان جمهوريخواهان طبيعی است اگر ازتمايزات درونی اين چنين سازمانهايی گسترده تر باشد. دوستانی که در تصور شکل دهی سازمانی با تفاوت هايی محدودتر از سازمانهای ذکر شده اند، به ضرورت تلاش در راه شکل دهی اتحاد های وسيع قانع نشده اند. دوستانی که امروز در صدد شکل دهی اتحاد جمهوريخواهان راديکالند و مبنای تمايز را نحوه برخورد با مشروطه خواهان اسلامی در سالهای اخير قرار ميدهند با همان دلايلی که امروز شکل گيری جريان واحد جمهوريخواهی را نادرست و يا ناممکن ميدانند، فردا بدليل اختلاف نظرهايی که در قبال برخورد با دولت آمريکا در درونشان وجود دارد منطقا حرکت در يک مجموعه واحد را مجبورند نفی کنند. تمايز برخورد با دولت آمريکا امروز نه يک بحث تيوريک بلکه يک واقعيت سياسی معين و در اتخاذ تاکتيک تعيين کننده است. پذيرش اين تفکر همین امروز نه به دو جريان جمهوريخواه که حداقل به 4 جريان جمهوريخواه ميانجامد. اين تفکر در عمل سازمانهايی به سازمانهای موجود ميافزايد و شرايط کنونی را تداوم ميدهد. جامعه ما نيازمند اتحاد و تقويت جمهوريخواهان است و بايد راهها و اشکالی را جستجو کرد که اتحاد جمهوريخواهان را با پذيرش گوناگونی های آن ممکن سازد. راههایی که استقلال عمل همه شاخه های جمهوريخواهی را برسميت بشناسد و همه آنان از تجمع در اين تشکل بزرگ تقويت خود و نه محدود شدن امکانات حرکت خود را بيابند. اتحاد جمهوريخواهان ميکوشد که در اين راه گام بردارد.
مهدی فتاپور
18.11.2003