سه ضلع اختلاف
هفته گذشته شاهد یک برکناری دیگر و یک ماجرای جدید در پرونده تنشهای رئیس دولت بودیم. هنگامی که یکشنبه شب، ۲۸فروردینماه سال جاری، خبر استعفای حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات روی خروجی خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) انتشار یافت، کمتر کسی باور کرد که این استعفا «واقعی» است و نوعی «برکناری» وزیر اطلاعات از سوی محمود احمدینژاد نیست. خیلی زود نیز مخالفت آیتالله علی خامنهای با این استفعا نخست به صورت شفاهی و بعد به صورت کتبی اعلام شد. حتی پس از انتشار نامه رهبر حکومت اسلامی ایران به آقای مصلحی و تأکید بر ابقای او نیز «دولتیها» ناخشنودی خود از این واکنش حمایتی را پنهان نکردند.
در گقتوگو با مهدی فتاپور، فعال سیاسی در آلمان نخست از او پرسیدهام: آیا این
تقابل و اختلاف میان رهبری و رئیس جمهور یک اختلاف جدی است؟ آشکار شدن این
اختلافها چه پیامها و پیامدهایی را می تواند برای حکومت اسلامی در بر داشته باشد؟
مهدی فتاپور: این اختلافها در درون نیروهایی که امروز حکومت را در دست
دارند، هیچ پدیده جدیدی نیست. یعنی بعد از این که محافظهکاران و طرفداران آقای
احمدینژاد و کسانی که اکثریت مجلس را دارند و کسانی که ریاست جمهوری را در دست
دارند و از ایشان حمایت میکنند، به طور مشترک در مقابل آقای موسوی موضع گرفتند و
در واقع در این زمینه موفق شدند که با جنبش مردمی مقابله کنند و فعلاً در قدرت
بمانند، اختلافهایی که داشتند، نمود علنی پیدا کرد. این اختلافها از همان یکسال
یا یکسال و نیم پیش بسیار آشکار شده است و در درگیریهای خاصی که بین مجلس و رئیس
جمهور بهوجود آمده و مطرح شده، منعکس شده است.
این اختلافها، اختلافهایی واقعی است. مسئله بر سر میلیاردها دلار پول نفت است.
ملیادرها دلاری که در اختیار دولت قرار میگیرد و در درون رژیم نیروها راجع به این
که این میلیاردها دلار پول نفت در چه سمتی خرج شود و چگونه برنامهریزی شود، اختلاف
نظر دارند. ارگانهایی که میخواهند این پول را در مسیرهای مختلف، در برنامههای
اقتصادی و برنامههای اجتماعی، سمت و سو دهند، با هم تفاوتهای جدی دارند. آنچه
آقای احمدینژاد و ریاست جمهوری میخواهد، با آنچه آقای لاریجانی و محافظهکاران
میخوانند، با همدیگر تفاوت دارد.
آقای خامنهای در ابتدا سعی کردند تاحدودی بالای این اختلافها قرار گیرند و اگرچه
در مجموعه جمهوری اسلامی موفق نشدند نقشی چون آقای خمینی را ایفا کنند. آقای
خامنهای برخلاف آقای خمینی که در اختلافهای درونی رژیم تلاش میکرد که همیشه
بالای جناحها قرار گیرد، در تضادی که مابین مجموعه نیروهای محافظهکار و سنتگرا
با جنبش سبز مطرح شده، موضعی روشن گرفته است و حتی خودش یکطرف دعوا شده است.
ولی در تضاد دولت و
محافظه کاران ایشان ابتدا
تلاش کردند که بالا بمانند و حتی در موارد مختلفی از رئیس جمهور حمایت کردند.
ولی در دوره اخیر و حاد شدن این اختلافها ایشان هم در عمل وارد صحنه شدند و تبدیل
شدند به یکی از طرفهای درگیر. یعنی امروز اختلافها سه ضلع دارد. یک طرف آقای
خامنهای است، خودش و دفتر ایشان. طرف دیگر آقای احمدینژاد است و طرف دیگر هم
نمایندگان مجلس. اینها با همدیگر فرق میکنند. من فکر میکنم که این اختلافها جدی
است و تداوم هم دارد و تا انتخابات بعدی بازهم شدت بیشتری پیدا میکند.
آیا فکر میکنید در آستانه انتخابات مجلس نهم ممکن هست که جناح اصولگرای منتقد
محمود احمدینژاد موفق شود که نظر رهبری را به سمت خود جلب کند و در عمل جناح آقای
احمدینژاد و نیروهای نظامیـ امنیتی از پشتوانه و حمایت رهبری خالی شوند؟
این اتفاق در حقیقت در این دوره رخ داده است. آنهم بعد از سفر آقای خامنهای
بهخصوص به قم و تلاش وی برای نزدیکی به روحانیون. چون بخشی از آنها نگران هستند و
فکر میکنند که آقای احمدینژاد و مواضعی که دارد، مواضع برتر آنها را زیر سئوال
میبرد. حتی بعد از ملاقاتی که ایشان با آقای مصباح یزدی دارد و آقای احمدینژاد و
به طور مشخص در مقابل آقای مشایی موضع گرفتند، آشکار شد که آقای خامنهای خیلی روشن
دیگر مخالفت و انتقاداتشان را به آقای احمدینژاد پنهان نمیکنند و در عمل وارد
صحنه شدند.
بیشتر از آقای خامنهای، آقای احمدینژاد در این دوران تلاش کردند که نشان دهند
تمایزاتی دارند. البته این تمایزات همه در درون رژیم است و بالاخره آقای احمدینژاد
تابع است و آن را میپذیرد، ولی این اختلافها مطرح شده و در نتیجه حتماً در
انتخابات مجلس بعدی تأثیر میگذارد. البته نقش آقای خامنهای و بیت رهبری به
گونهای است که در رأی طرفداران محافظهکاران و سنتگرایان تأثیر قطعی دارد و این
قطعاً به ضرر آقای احمدینژاد خواهد شد. هرچند ایشان تلاش میکند با این وضع حمایت
بخشی از نیروهای دیگر جامعه را جلب کنند که تا به امروز چندان موفق نبودهاند.
02.04.2011